کــــ افــــ ه پــــ چــ پــــ چــ

ی کــافــه ی دنـج و راحـت بـرای رفـ ـاقـ ـتــ ...

کــــ افــــ ه پــــ چــ پــــ چــ

ی کــافــه ی دنـج و راحـت بـرای رفـ ـاقـ ـتــ ...

دو نکتــ ـه اخلاقیـ‌ - اجتماعیــ !!!

درود 

۱- هر کسی تو زندگی یک یا معدود کسانی رو داره که باهاشون هم حریمه! یعنی چیزیو ازشون قایم نمی کنه و بهشون اعتماد داره. کلن هر کسی نیاز به کسانی داره که بتونه باهاش بی پرده همه حرف های دلش رو بزنه. آدم ها دوست دارند با کسانی زندگی کنند که شامل این دسته هستند. پس اگه با کسی زندگی می کنی که باهات همراز نیست احتمالا دوست نداره باهات زندگی کنه!

درس اخلاقی : کسانی رو که به اجبار تو را تحمل می کنند رها کن تا به کسانی که دوست دارند بپیوندند.

درس اجتماعی : با کسی زندگی کن که می توانی او را در تمام زندگی ات شریک نمایی.

 

۲- آدم بهتره بیش از شنیده هاش به دیده هاش اعتماد کنه! اینو همه می دونن. اما ما گاهی رفتار دیگران رو می بینیم اما دلمون رو به حرفاشون خوش می کنیم. چون اینطوری راحت تر می تونیم خودمون رو گول بزنیم یا سرمون رو بکنیم زیر برف. چون باور بعضی چیزا زندگی رو غیر ممکن می کنه و تو راهی غیر از تغییر زندگیت نداری. چون تغییرات بزرگ شجاعت های بزرگ تر می طلبه و ما از تغییر می ترسیم. اما باید فکر کرد آینده می تونه ترسناک تر باشه اگه شرایط با همین سرعت بد بشه!

درس اخلاقی : نگذار لالایی دیگران خواب غفلت برایت به همراه آورد.

 

پ.ن: 

۱/ وقتی دست یه نفر برات روشده! وقتی میدونی ذاتش با ظاهرش یکی نیست!‌ وقتی میدونی یا تورو خر فرض کرده یا خودش خره که برات فیلم بازی میکنه! چرا... چرا هنوز برات همون آدم سابقه؟!! دلیلش غیر از اینه که از تغییر نوع رابطه ات میترسی؟؟‌ اگه الان تغییر ندی تو آینده ضرر بزرگتری دامن گیرت میشه! (خود تلقینی و دگر تلقینی بود) 

 

نظرات 45 + ارسال نظر
هاله چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 16:39 http://holy-room.blogfa.com

واسه اینه که آدما همیشه از تغییر می ترسن و خیلی کم پیدا میشه کسی که از تغییر استقبال کنه و یا لااقل بتونه بپذیردش ...
بابا درس ِ اجتماعی!یک عمر تو مدرسه درس ِ اجتماعی خوندیم ولی یه کلوم حرف حساب یاد نگرفتیم خوبه که اینبار لااقل یه چیزی یاد بگیریم! گرچه آدمیزاده دیگه! حرف حساب هم حالیش نی که نی!!!

راستی دوست ِ جدید ! با یه جور نظرسنجی به روزم .. خوشخال میشم نظرتو بدونم ..

آدمها باید جرات تغییر پیدا کنن! اولش سخته اما ممکنه...
راست میگی... آدمیزاد حرف حساب هم حالیش نیست!
:.
میام وبلاگت رو میخونم اما باید ببینم میتونم نظر بدم یا نه!‌‌ اخه من از مرکز اینترنت دانشکدمون وصل میشم و اینجا با وبلاگ های بلاگفا مشکل داره و بخش نظردهیش رو کمتر باز مینه!‌گاهی وقتها اصلن باز نمیکنه...
:.
خدا کنه الان باز بشه...

هاله چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 16:40 http://holy-room.blogfa.com/

ا ِ ! یادم رفت بگم اول شدم ! کامنت دونیت تبرک یافت ×

والا ما اینجا به نفرات اول جایزه یه ماچ آبدار میدیم!!! منتهی شوما نامحرمی و باید یه محرم از طرف من جایزه رو تقدیمتون کنه :))))))

روح زایی چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 17:04 http://www.roohzaee.persianblog.ir

در بزرگترین مسابقه توان سنجی روحی و باطنی شرکت کنید
و تواناییهای باطنی خود را کشف نمایید

یرو تا یه چیزی ندادم دستت که تواناییش رو بسنجی!!!

جوووون چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 17:07 http://joooon.blogsky.com

اعتماد سخته
اعتماد به شنیده ها و تغییر بر اساس چیزهایی که حقیقتشون رو نمیدونی اشتباهه
گاهی میشه رابطه ها رو اصلاح کرد و همیشه نباید همه چیز رو به خاطر یک فکر یا یک برداشت خراب کرد.
گاهی باید مطمئن شد و بعد اقدام کرد. و به زبان دیگران گوش تو اعتباری نیست
باید هوشیار بود نه ترسو
جوووووووووووووووووووووووون

طرز فکر داشتن رابطه با دیگران به امید اصلاحشون کاملن اشتباهه!‌ همه ی روانشناس ها اعتقاد دارن کسانی که به دنبال اصلاح دیگران هستن خودشون یه روزی بزرگترین شکست رو توی زندگیشون میخورن.
درضمن... رابطه رو منم گفتم باید اصلاح کرد. اصلاح با خراب فرق داره. اصلاح یعنی تغییر... تغییر یعنی عوض کردن... میفهمی که چی میگم!‌ تو نمیتونی ذات آدمها رو عوض کنی... اما رابطه ات با اونها رو میتونی عوض کنی! گاهی پای احساس که وسط باشه نمیتونی منطقی برخورد کنی! احساس روی گوش و چشم و عقل تاثیر میذاره...
باید برخورد منتطقی داشت تا کمتر ضرر ببینی...
اما اگه میدونستی ممکنه چه اتفاقای بیوفته و به امید اینکه شاید یه روزی درست بشه و کاری نکردی٬ اگه ضرری دیدی خودت رو سرزنش کن! چون اشتباه از تو بوده نه کسی که بهت آسیب رسونده!
جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون

مینو چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 18:32 http://yousefabad.blogfa.com

آره واقعا
تازه گاهی دست یکی برامون رو شده، ولی یا خودمونو گول می زنیم و یا نمی خوایم واقعیت رو ببینیم. این خیلی تاسف باره

پس باید دنبال تغییر بود!

میرا ... چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 19:18 http://mortelle.blogsky.com

با اولین مورد موافق نیستم.به نظرم همیشه باید یه حریم و فاصله ای بین آدما باشه...من فکر میکنم در جهان هستی به هیچ کس نمیشه اعتماد کرد و نهانی ترین تفکرات ذهن رو براشون گفت...حتی اگه باهاشون زندگی هم کنیم و دوستشون داشته باشیم.همیشه فاصله وجود داره.البته این امر زمانی امکان پذیره که احساس اطمینان و امنیت و آرامش نسبت به اون طرف داشته باشیم...
با درس اخلاقی مورد اول کاملا موافقم.اما با مورد اجتماعیش مخالفم.هیچوقت نمیشه کسی رو توی تمام ابعاد فکر و زندگی شریک کرد.همیشه حد و مرزی وجود داره...
مورد دوم هم درس اخلاقیش کاملا مفید بود...
در مورد اون پ.ن آخر هم به نظرم خیلی راحت میشه نوع هر رابطه رو تغییر داد...آخه خواستن توانستن است...

اگه احساس امنیت و آرامش و اطمینان به یه نفر داشته باشی... پس میتونی هیچ حد و مرزی باهاش نداشته باشی!!
:.
میشه رابطه ها رو تغییر داد اما برای اون کسی که نوشته بودم اعتقادش این بود که باید آدمها رو تغییر داد و به امید اصلاح شدنشون رابطه رو همچنان همونطور حفظ کرد!!!

Saeed چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 20:00 http://dead-memories.blogfa.com

آقا از جزوه امتحان میگیری یا از کتاب؟؟!! :دی

راستی بازی کردم بدو بیا!!

اوپن بوکه!!!

mis nemissis چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 20:13 http://nemissis.blogfa.com

عجب کافه ایه اینجا درس اخلاقیم میدن

ما اینیم دیگه... بله :))

Smile To Me چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 20:57 http://www.xyz.blogsky.com

سلام

فرمایشتان متین!

تریپ خنجر از پشت و دو دوزه بازی بوده؟ خب اگه دستش رو شده برات... مرگ یه بار شیون هم یه بار!!!

قطع رابطه نکن...سرد تر از گذشته برخورد کن

من رابطه ام با سایرین کاملن بر اساس منطقه منتهی برای کسی نوشته بودمش که اعتقادش اینه که نباید رابطه رو تغییر داد باید به امید اصلاح طرف مقابل رابطه رو حفظ کرد!!!

افشینعباس چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 21:13 http://www.s-h-z.blogfa.com

آی فرزاد!
حلالم کن یه مدت رو مخت بودم...

هنوز زنده اید؟؟؟ بـــــــــــــــــــــــه به...

یه عدد خراب چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 21:20 http://kharaaaab.blogsky.com

سلام دوست خوب من
بنظر بنده انسان به یه چیز که عادت کرد واسش سخته که تغیرش بده و و یه حسی مث ترس ورش میداره.

من که خودم خیلی دوس دارم تغیر کنم ولی نمیدونم چطور نمیدونم چی میخوام و اینکه کلا الان گیج میزنم

در ضمن چرا اینقد زود به زود اپ میکنی بابا مهلت بده
شاید هم من دیر دیر میام شاید

خب باید جرات تغییر پیدا کرد...
:.
هر وقت مطلب به ذهنم برسه آپ میکنم...

بانو تمشکی چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 21:25

اول بگو ببینم چند سالته مادر !!
تو چرا مدرن نشدی !!
ننه نه اضیضم !!
مادر جان
درس جدید بود !!
تو هم اره ؟ نکته اخلاقی میری میای ؟

با ننه بیشتر حال میکنم ننه!!
من حدودن بالای نصف 40 رو دارم!!
:.
بنویس نکات رو توی امتحان میاد!

حسین چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 23:05 http://www.akslar.com

سلام دوست گرامی هر روز به وبلاگ شما سر میزنم واقعا حرف نداره خسته نباشید میگم به شما و ارزوی موفقیت دارم برای شما

علنن توی ملاعام باید در بیارم بذارم تو ...ونت تا دست از سر ما برداری؟؟

هادی چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 23:19 http://hpa65.blogfa.com

بهترین هدیه همینه که ادم بدونه به فکرشی
و یه تبریک خالی بدون اینکه خودت چیزی گفته باشی بهترین هدیه است.

در هر حال شرمنده... ببخشید دیگه...

هادی چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 23:20 http://hpa65.blogfa.com

کسانی رو که به اجبار تو را تحمل می کنند رها کن تا به کسانی که دوست دارند بپیوندند.
بهش اعتقاد دارم
یه جمله خیلی قشنگ هست که میگه
یک پایان تلخ بهتر از یک تلخ بی پایانه

منم بهش اعتقاد دارم... اما باید ایمان بهش پیدا کنم. ایمان بالاتر از اعتقاده...

یه عدد خراب چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 23:41 http://kharaaaab.blogsky.com

درباره پست قبلی هم بهت بگم که هر وقت نیاز داشتی به گپ و گفت خودم نوکرتم
خودم باهاتم تا اخرش غمت نباشه

کر فداااااااااااااااای تو.... دمت گرم عزیزم... خاطرت عزیزه

کولی پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 07:56 http://innocentgypsy.blogfa.com

1-به بیماری مونوزیستی داری دچار میشی ! خاک تو سر این انترنت
2- نه خیرهم اینطوری نیست! حذاقل من اینریختی‌ندیدم .فقط اعتماد کردن به یه نفر کافی نیس که !‌ وقتی که به دیوارش ریخته بشه و اون کسی که بهش اعتماد کردیم تمام زندگیمونو به ..ا بده خیلی سخته نتیجه‌اشو فک کردن!
3- شاید بعضی‌ اوقات ماها دوس داریم خودمونو بگولیم !
4- اینده همیشه خرابتر از اون چیزیه که بهش میشه اعتماد کرد !
5- به بنیان این زندگی از بیخ اشتباه اعتماد کردم!
6-وقتی دست یه نفر رو شده برات !‌بی‌اعتنایی انگار که وجود نداره از هزارویک فش یا قطع رابطه بهتره گاهی‌ها!
7- این در مورد خودم :‌کاملا دارم چرت میگم! و به رو خودم هم نمیارم ! یکی بیاد منو راحت کنه!

۱- مونوزیستی چیه؟
2- اعتماد وقتی به وجود میاد که در کنار طرف مقابل احساس امنیت و آرامش و اطمینان کنی. نگفتم همینطوری به کسی اطمینان کن که به گا بده ترو!!!
3- دقیقن
4- ایضن دقیقن
5- ای زگان دقیقن
6- میدونم اما واسه اونی که اینو نوشتم حالیش نیست!!!
7- فقط این آخری چرت بود... بقیه اش عالی بود

پرستو پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 10:37 http://www.parast00k.blogsky.com

سلام داداش مهربونم
انشاالله که از مادر رفع کسالت میشه و حالشون خوب خوب میشه بزودی.
اون یه نفری رو که تو میگی من ندارم. یه چیزایی هست که نمیتونم به کسی بگم، نه اینکه از عکس العملشون بترسم یا موضوع مخفی باشه، فقط نمیتونم بگم. احساس میکنم نباید بگم و تو حریم خودم نگهشون دارم.
دنیا داره اذیتم میکنه. خیلی... ولی خوب چاره چیه؟
این نیز بگذرد.
داداشم مواظب دلت باش.

دنیا واسه بعضی آدمها فقط خوبی میاره... اکثرن دارن بد میبینن... نمیدونم مشکل از کجاست... این نیز بگذرد های زندگی ماهم زیاد شده...
:.
ممنون عزیزم

زبل خان پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 10:41 http://zebelestan.wordpress.com

ماراتکاندی..متحولمان کردی....

اووووووووووووووووووووووف... چه میکنه این کافه چی!!!

سپیده پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 10:48 http://javdanegi-dar-fanaa.blogfa.com

الان دیگه آدما به چشم و گوش و مغز خودشونم نمی تونن اعتماد کنن... با چشم می بینی... از یه آدم قابل اعتماد می شنوی... و مغزت گواهی می ده ولی باز حرف حرف این دل لامصبه... مگه این که یکی پیدا بشه بتونه قلبتم راضی کنه که داری راهتو اشتباه می ری... اگه پیداش کردی یه خبری هم به ما بده!
در مورد راز و همراز هم باید بگم حتما لازم نیست اون فرد به حریمت نزدیک باشه... چه بسا می تونه خیلی دور ولی نزدیک باشه!
اوه چی شد!!! ای بابا تقصیر خودته دیگه اینقدر فیلسوفانه می نویسی که آدم مجبوره چرندیات و شتهیات مغزی شو تو صندوق کامنت های تو خالی کنه!!!

من که چیزی نگفتم. هر چقدر دوست داشتی بنویس....

بهاره پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 10:55 http://www.kuche-ali-chap.blogsky.com

باهات موافقم.اما تو زندگیم ترجیح دادم رازهام را به هیشکه نگم.در واقع من دوستی ندارم که باهاش راحت باشم و حرفای خودمونی باهاش بزنم.خیلی با طرف صمیمی باشم درباره کامپیوتر و موبایل و این چیزا حرف میزنیم.

خب. گفتم که. مکملت رو پیدا کن... تو احتیاج به مکمل داری

کژال پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 11:00 http://ketabii.blogsky.com

ممنون از حضورت. لینک شدی.

لطف عالی مستدام

میس نمییس پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 11:27

تیتانیا باز آپ شد

:دی به این نتیجه رسیدم من چقده تو تصمیم گیری سستم

از همون اولش هم میدونستم!!!

mina پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 14:03 http://shabnamehayeinchandrooz.blogsky.com

100% movafegham be khooosooos ba peyneshtesh

فارسی بنویس!!!

آلان پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 14:57 http://allaan.wordpress.com/

قبول دارم

مبارکه!!

دختر ایرونی پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 15:25

همیشه وقتی دو طرف حضور همو دوست داشته باشن اون رابطه میتونه برقرار بشه نه اینکه بزور

خیلی رابطه ها زوریه!! من زیاد داشتم و بهشون خاتمه دادم

یاسمن پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 16:20 http://www.y-a-s-a-m-a-n.blogfa.com

آقا سلام
آقا ما بیکاریم جدیدا همه جا پِلاسیم
آقا ما از این مباحث علمی و فلسفی و هرچی.....اصولا چیزی دستمونو نمیگیره
فوش ندی بهما
پخخخخخ

خانوم سلام
خانوم ما هم بیکاریم
خانوم بخون تا حالیت بشه
خانوم پپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپخخخخخخخخخخخخخخخ

s-h-z پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 20:58 http://s-h-z.blogfa.com

ما که زنده ایم ! شما چطور ؟!
کافه پچ پچ ...!

خب زنده ام که مینویسم!‌ شوما انگار با سیاوش ریختین روهم!!‌چه خبره؟؟

هدی پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 21:07 http://ran-haskik.persianblog.ir/

سلام...قبل نظر بگم چشمام چسبیده به مانیتور عجب بستنی کاش زنده بود...
ما نیز میتوانیم باز کنیم؟

از طرف من خودتو به یه بستی در بهترین بستنی فروشی شهرتون دعوت کن!‌بحساب من

کولی پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 21:45 http://innocentgypsy.blogfa.com/

نه آخه!‌ خو آدم به کسی که اعتماد میکنه بله کنارش احساس امنیت میکنه!‌ولی بالاخره باید اعتماد کرد دیگه! منم نگفتم که همینطوری الکی به اعتمادیم!
هااا بعدش هم مونوزیستی یه نوع جدیدی از بیماری‌هاس که خودم کشفیدم ! باید روش بیشتر کار کنم ! اگه به نتیجه رسیدم به اطلاع هم‌وطنان میرسانم !
کماکان احساس کمبود مخ میکنم!

مونوزیستی رو حتمن برا من معنی کن!

رامونا پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 21:57 http://ramona-forever.persianblog.ir

akhe nemishe ke adam hameye razasho be hamsaresham bege !

همه نه! بیشترش رو!

بهارچی پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 22:15

سلام
ما ادما اصولا وقتی کسی رو دوست داریم سعی میکنیم اون همه جوره خوب ببینیم!
حتی اگه اون واقعا خوب نباشه!

گاهی اوقات وقتی یه نفر واسه ما خیلی خاص میشه توقعات و انتظاراتمونم از اون طرف خاص میشه!
و بدون اینکه خودمون متوجه باشیم زیادی ازش توقع داریم!!!!!!!

توقعات از هر نفر بسته به جایگاهشه! خب مثلن ما از کسی که فقط باهاش یه سلام علیک داریم که توقع نداریم بشینه پای درددلمون اما وقتی یه نفر خیلی باهات صمیمیه حداقل انتظارت ازش اینه که به حرفات گوش بده حتا اگه راه حلی برات نداشته باشه!

nemis پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 23:16

:دی که سسته تصمیم گیری یا اینکه باز آپ میشه

ای که وگفتی یعنی چه؟؟؟!!!

دوشیزه جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 09:13 http://dokhtare-gheseha.blogfa.com

اینجاست که من با عرض پوزش فراوان برای نکته ی دوم .. نیاز مبرم به یک ... پی نوشت .. تبصره .. اضافه نوشت می بینم !!!

گاهی نه به شنیده ها نه به دیده ها میشه عمل کرد ! شاید این فقط برای وقتی باشه .. که هنوز خودشو نشون نداده .. اما در یک لحظه سوتی داده ...

امروز .. آدمای اطراف ما .. خیلی هاشون بازیگر های خوبین ...
حیف که سینما ها .. و کارگردان های خوبی نداریم که این استعداد های درخشان ... شکوفا شن !

اون که بله... لامصب بعضی ها چنان در بازیگری قهارن که نگو...

کژال جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 10:02 http://ketabii.blogsky.com

قربان شما!

:)

ماهان جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 12:47 http://faz-be-faz.blogsky.com

اول سلام به داداش گلم ....

ببخشید آقا معلم گلم ....

نمی دونم چی شده ..نمی خوامم بگم فرست بدی بهش .. چون هر کس بهتر می دونه تو چه موقعیتی ..صلاحش چیه... ولی اگه کمکی + باشه..نباید کوتاهی کرد...

اگر دور از جونت ..چیز فرضت کرده ...گناهش زیاده..نباید بی خیالش بشی...شما هم براش لایی بکش .. تا بفهمه چند چنده...

مطمئن باش اونی که می بازه ..شما نیستی...

ببخشید اگه سرتو درد آوردم....۶۱۷۲۱

خوشم اومد. فکرت درسته... ای ول

ماهان جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 12:50 http://faz-be-faz.blogsky.com

شرمنده...

اون شماره ها چیزی نیست.... اشتباهن بالا زدم...

فکر نکنی شماره دادماااااااا.....

زهرا جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 20:04 http://malake70.blogsky.com

عوض کردنه بعضی رابطه ها خیلی سخته.

سخته... اما ممکنه...

. بـــانــ و تمشـــ کی . جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 20:34 http://tameshki.com

کامنت من کوووووووووووووووووووووووووووووووو

من کامنتم و میخوام

انگار با این نکته های اخلاقیت خیلی حال کردی ی پست روش نمیزاری نه :ی

ننه کم حواس شدی هااا!!!‌
روش بذارم؟! توش بذارم؟!‌کجا بذارم؟!
:.
هرگونه برداشت منحرفانه ای از جوابیه ما با ذهن خراب خود خوانندگان است!!!

Smile To Me جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 20:50 http://www.xyz.blogsky.com

سلام

فرزاد قضیه چی بود اینطوری کامنت گذاشتی؟

واسه چی خجالت بکشم؟

از چی شاکی شدی؟

عامو جنبه شوخی داشته باش! همینطوری نوشتم که بگرخی و بخندم... همین

ستایش شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 01:09

بازم زدید به تیپ هم ..

اه...
من که یه بار گفتم دوست ندارم تا یه مطلبی اینجا مینویسم ملت بیان ربطش بدن به رابطه من و حسین! من رابطه ام با حسین کاملن عالیه و هیچ مشکلی نداریم. هرچی که اینجا مینویسم که ربطی به رابطمون نداره...

ته سیگار شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 03:48 http://zirsigari.blogsky.com

بحث جالبی رو باز کردی ، ولی به این آسونی ها حل نمیشه
بنظر من چیزی بالاتر از تلقینه ، بیشتر شبیه اینه که طرف خودش علاقه داره غصه بخوره

دقیقن...

بهارچی شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 15:08

اره حرف تو کاملا قبول دارم !
اگه انتظارت از صمیمیترین دوستت همین باشه که به حرفات گوش کنه خیلی انتظار کمیه! و به نظرم طرف باید حتم این کارو بکنه!
ولی خب ادما با هم فرق دارن و تعریف هرکسی از صمیمی بودن و دوست داشتن با دیگری فرق میکنه! مثلا ممکنه تعریف صمیمیترین دوست تو با تعریف تو کلی متفاوت باشه!
اینجاست که مشکل پیش میاد!

مشکلات با حرف زدن حل میشه. همون طور که تا الان خیلیش رو حل کردم!

[ بدون نام ] شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 19:35

همینه!
دم شما گرم

دم شما هم گرم...

ستایش شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 22:42

چه ناز نازو ....
چه حالا بهش برخورده مثلا....

بر نخورد که!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد