کــــ افــــ ه پــــ چــ پــــ چــ

ی کــافــه ی دنـج و راحـت بـرای رفـ ـاقـ ـتــ ...

کــــ افــــ ه پــــ چــ پــــ چــ

ی کــافــه ی دنـج و راحـت بـرای رفـ ـاقـ ـتــ ...

طرح تعویض بوسه!!

درورد

خب که چی؟؟! این که نشد عید... این که نشد سال جدید؟!! پس تحولش کو؟؟! هر سال هر سال دم عید که میشه باید با جماعتی ماچ و بوسه راه بندازی! به قول هاD خان بوسیدن خانوم های فامیل مشکلی نداره، اما آقایونش رو دیگه تو سال جدید اینبار فاکتور بگیرید. به جان خودم تمام صورتم سولاخ سولاخ میشه از ته ریشه بعضی ها (لامصب بعضیهاش مثل نیزه میمونن). اما بحث خانوم ها هم جداست. خب این چه کاریه لپ به لپ ماچ میکنید. دوتا نقطه از دو طرف معادله فاکتور بگیرید و بکنیدش لب به لب... بد میگم بگو بد میگی!! به جان خودم تو سال جدید تنوع لازمه... از همین مورد کوچیک شروع کنید... دو یو آندرستند؟؟

:.

پ.ن.1: موافقین قیام بفرماییند :))

و نوروز آغاز بهار است...

درود

و نوروز آغاز بهار است...

میراث گذشتگانی که حرمت این میلاد دوباره را پاس می دارند.
نوروز و بهار یعنی تو باشی و رُستن...
و تو باشی و رفتن و تو باشی و جوشش...
یعنی که یاد بگیری مثل برگ های تازه درختان، جوانه باید زد، یعنی که آموخته باشی، شکوفه های سیب که درمی آیند، رسالتی دارند.
یعنی تو وجودت را راهی تابستانی سرشار از میوه های زیبا خواهی کرد...


عیدتون قشنگ...

هشتاد و هشتی های من...

درود

سال ۸۸ واسه ی من پر از اتفاقات ریز و درشت بود. هم خوب داشت و هم بد. یه سری هاش رو مینویسم تا یادم بمونه...

 بهترین روز سال ۸۸ : هشت هشت هشتاد و هشت... خب از ده سال قبل منتظر این روز بودم و میخواستم ببینم به آرزوهایی که ده سال پیش کرده بودم رسیدم یا نه!!

بهترین هدیه ی سال ۸۸ : کتاب ناتور دشت. حسین جوووووونم، 11-11-88 همین جوری و بی مناسبت این کتاب رو بهم هدیه داد. همیشه یادم می مونه :)

بهترین اتفاق سال ۸۸ : قبولی تو دانشگاه... اونم رشته ای که علاقه داشتم... از این بهتر؟!

بهترین کتابی که سال ۸۸ خوندم : کافه پیانو. یکی از کتاب هایی که از خوندنش خسته نشدم کافه پیانو بود. با همه ی حرف و حدیث هایی که دور و برش بود...

بهترین دوست سال ۸۸ : جوووووونم.

بهترین کاری که سال ۸۸ انجام دادم : با خودکار ِ سبز روی برگ رایم نوشتم: مـ.یر حسین مـ.وسـ.وی. هنوز هم به اون کارم افتخار میکنم. هرچند حق ما گرفتنی نیست...

بهترین غذایی که سال ۸۸ خوردم : والا چه عرض کنم!!! یه بار با حسین رفتیم پارک آزادی و سمبوسه خوردیم؛ خوشمزه بود! یه بار با رفقا شام فلافل خوردیم خیلی چسبید و... (همین غذاهای ساده با رفقا خیلی بهم چسبید؛ اگه تنهایی بود یادم نمی موند)

بهترین فیلمی که سال ۸۸ دیدم : ایرانی درست و حسابی ندیدم. یعنی خنده دار دیدم منتهی محتوی دار ندیدم. خارجی هم جیمز باند قشنگ بود. بلوک بی13 سری2 هم بد نبود!

بهترین پستی که سال ۸۸ نوشتم : تو این وبلاگم که ننوشتم اما تو وبلاگ قبلیم یه پست واسه عاشورا و بعدش نوشتم که از نظر خودم محشر بود. حیف که وب قبلیم پرید... حیف...

پ.ن.1: بر همه کسانی که این مطلب رو خوندن واجبه که یه پست شبیه همین درباره بهترین های سال هشتاد و هشتشون بنویسن... ننویسن دلخور میشم!! گفته باشم!

بسم ا...

درود

یه مزخرف نویسی بود که وبلاگ داشت. وبلاگش رو هم خیلی دوست داشت. منتهی روزگار (مخابرات) چشم دیدن دلخوشی اونو نداشت و وبش رو پیلتر کرد. مزخرف نویس هم رو آورده به یه شغل جدید. کافه چی شده. صاحب کافه پچ پچ...