درود
چند پست قبل دو نکته اخلاقی-اجتماعی نوشتم که طبق برآورد های من٬ خوانندگان راضی بودن. گفتم تا تنور داغه ۴تا دیگه هم بنویسم. باشد که مقبول گردد./
۱- آدم گاهی از گفتن حقیقت پشیمون می شه! چون حقیقت برای بعضی دردناکه! پس به روش های مختلف مجبورت می کنند حقیقت رو پاک کنی تا از دیدنش اذیت نشن! پس کلا بهتره آدم بی خیال حقیقت بشه!
درس اخلاقی: بگذار خفتگان در خواب غفلت بمانند چون بیداریشان جز دردسر تو نیست!
۲- بعضی دروغ ها اینقدر شاخ داره که نمی شه باور کرد، اما بعضی تو رو مجبور می کنند که دانسته هاتو هم انکار کنی. یعنی با اینکه می دونی دروغ می گن اما تظاهر کنی که فکر می کنی راست می گن!
درس اخلاقی: بگذار ساده لوحان تو را ساده لوح تر از خود تصور کنند تا کمتر آزارت دهند!
۳- آدما بیشتر چیزای مهم از قبیل قرارها، کار ها ، اسم ها ، شماره ها ، آدرس ها و تاریخ ها رو توی دفتر یادداشتشون می نویسن. پس خصوصی ترین و مهم ترین بخش های زندگی یه آدم عموما یه رد پا تو دفتر یاداشتش داره! کسی که چیزی برای مخفی کردن نداره از جا موندن دفتر یادداشتش نمی ترسه!
درس اخلاقی: بگذار کسانی که رو راست نیستند همیشه نگران رو شدن دستشان باشند!
۴- گاهی آدما باعث آزار دیگران هستن و اینو می دونن. گاهی هم از طرف مقابل آزار می بینن. گاهی هم هردو. گاهی هم دو طرف فکر می کنن دارن همدیگر رو آزار می دن پس دچار عذاب وجدان می شن حتی اگه واقعا اینطوری نباشه. کلا بهتره اگه روزی احساس کردی باعث ناراحتی همسایت هستی، یا رفتارت رو عوض کنی یا منزلت رو! البته اول مطمئن شو که واقعا از دستت شاکیه!
درس اخلاقی: یا از جهنم فرار کن یا روش آب بریز.
پ.ن:
۱/ از روی این نکات خوب بخونید که توی امتحان فاینال میاد :))
یه فنجون نسکافه ی سرد شده:
هیدرا: گاهی گمان نمیکنی ولی میشود
گاهی نمیشود که نمیشود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
گاهی گدای گدایی . بخت نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود...!
خدارو چه دیدی؟
شاید روزی تمام شهر گدای تو شدن!!!!!!!
1. نمیشه به زور حقیقت رو به مردم خوراند که


2. بگذار دروغ گو ها تا دلشون میاد همین جوری به هم داستان ببافن
3. ما که از این دفترچه ها نداریم
4. گاهی هم تغییر دادن به این سادگی ها نیست. تازه، بعضی ها هم هستن که اعصاب اضافی دارن به مقدار زیاد و توی اون شرایط میمونن!!!
نمیشه اما واسه شدندش از اجبار استفاده میکنن.
بله...
خداراشکر.
اونا دیگه خیلی...
کسی که حقیقت و بخواد بدونه دیگه اون آدمه غافل نیس! اما باید خواست باسه همین موافقم!
بعضی از آدما فک میکنن وقتی دولپی دروغ میگن کسی بهشون چیزی نمیگه یا نمیفهمه یا باور میکنه! هیچی بیشتر از یه دروغگو که اینطوری رفتار میکنه ادمو تا اونجاش نمیسوزونه
بذار همه این آدما تا جایی که میتونن تو مرداب دروغشون خفه شن.
4هم الان حس نیس !
مشکل منم همون سوختنه است!!!
به انداختن نکات اخلاقی از اون مغز دونت ادامه بده
همین
راستی یه سر بزنی نمیمیری ها
به مامانت بگم؟
یه نظر درست بدی نمی میری ها!!
سلام دوست عزیز وبلاگتون بسیار زیباست.اگه میشه به سایت من هم سر بزنید.ممنون
برج میلاد تو ..ونت!!
سلام
می دونی.... همیشه بعضی ها از فهمیدن و دونستن آدما می ترسن... به خاطر همینه که هم دروغ های شاخ دار می گن هم کاری می کنن که مجبور شی حقیقت رو از ذهنت پاک کنی... این رسم روزگار ماست...
راستی الان حالت بهتره؟ سرما خوردگیت خوب شد؟؟
می دونم چه حس بدیه تو این گرما مریض شدن... ایشالا که زودی خوب شی دوست جون...
( اه اینجا که آیکن بوس نداره؟)
[بوس] اینو نقدا قبول کن
من که دکتر برو نیستم. کل کل گذاشتم بین خودم و سرما خوردگیم. میخوام ببینم کی کم میاره... من که کم نمیارم!!
ممنون دوست عزیزم
راستی انگار برگشتی خونه....
آخه به بلاگفا سر زدی....
قدم رنجه فرمودین....
ممنون....
کافی نت بودم.
خواهش میکنم.
یه یک هفته ای صبر کن برم خونه. هر روز به سر میزنم.
سخت بودند ولی این جمله ها را باید آب طلا روشون ریخت.
اسید نریزیم روشون؟! :))
حالا امتحان کی هستش؟
واااای من گرممه بستنیه این بغل رو میخوام....
سال دیگه همین موقع!!!
بخورش...
فرزاد دیدی چی شد... بلاگفا فیلتر شده....
حالا بی وبلاگ چیکار کنم!!!
البته صفحه از بیرون باز می شه ولی نمی شه نظر گذاشت...
خود سایت بلاگفا فیل تر شده؟؟ مگه میشه؟
راستی اون قنجون نسکافه سرد شدت خیلی به دل نشست...
سروده ی دکتر شریعتی ه ! مخصوصا که روز سالگرد درگذشتش هم بود...
میخواستم یه پست در مورد سالگردش بنویسم اما اینترنت دم دستم نبود.
آره.... حالا که شده...

منم وقتی با اون جمله بی ریختشون مواجه شدم این شکلی شدم
کلی فحش کاف دار نثارشون کردم!
عجبا... بیا بلاگ اسکای...
نباید از بیدار کردن و آگاه کردن دیگران خسته شد. انجام کارهای مهم همیشه سخت بوده.
نباید خودت رو کاملا فدای دیگرانی که ارزش ندارند بکنی. هر کس به اندازه ازرزش خودش.
نا امیدی و بی خیالی نسبت به دیگران رو قبول ندارم.
با بخش زیادی از نکات اخلاقی اجتماعیت موافقم و قبولت دارم.
اون نسکافه سرد شده هم قشنگ بود. سراینده هنوز نامعلومه؟
آدمی که خواب باشه رو میشه بیدار کرد... اما آدمی که خودشو زده باشه به خواب رو نمیشه... میشه؟
:.
فدا کردن نه... همون که گفتی... برای هر کس به اندازه ی ارزشش...
:.
با تبادل لینک موافقی؟
:.
شریعتی...
سراینده دکتر علی شریعتیٍ جووووووووون
گفتم بهش!
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم!
صحبت های شریعتی همه اش زیباست...
من رفتم یه کم از دوری وبلاگم غصه بخورم...
( شایدم یکم گریه! چاشنی ش کنم!)
فعلا...
غمت نباشه... من خودم تا حالا ۵تا وبلاگ عوض کردم... یکی دیگه میزنی... مهم نیست!
مرسی از حمایت عظیمت....
قوت قلبی بود حد لالیگا...
مرسی عزیز
خواهچ میکنم...
قوربونت....
من که تو ی فیلترینگ به کارم ادامه میدم
بلاگفا فیلتر شده نه بلاگ اسکای!
سلام



بلاگفا و پرشین فیلتر شده بودن اما الان درست شد دیگه خداروشکر
من داشتم دق میکردم
این مملکت واقعا دیگه
دقیقا این نکته های اخلاقیتو من واسه بقیه به کار میبرم
من دارم از جهنم فرار میکنم چون حتی اگه آبم روم بریزن بازم تا یه مدت داغم هنوز و تنم میسوزه
با اینکه فرار کار آدمه ترسوئه اما بعضی وقتا بهترین راهه
دوستاتون همه فک کردن من پسرم نکنه شماهم همین فکرو کردین؟
موفق و بدروووووووووووووووود
آب بریز رو جهنم نه رو خودت!!!
نخیر... من همون اولش جنسیت شما رو فهمیدم.
خیلی جالب بود!
فقط یکم سخت بود!
یکم نامردی نیست که بذاری بقیه هرجور دلشون خواست فکر کنن و باهات رفتار کنن!
من خودم پایه بیخیالیم ولی بعضی وقتا میخام این ادما رو ...!
میخوای این آدمها رو؟؟؟
یه بلای بدی سرشون بیارم...!!!!!!!!!
مثلن؟
وقتی من تو جهنمم پس خواه ناخواه منم خیس میشم و سوزش حرارت هنوز هست
اااا!
دیگه وارد جزییات نشو...!
مثلا یکیش اینکه، دلم میخاد سرشونو بزنم تو تیزیه دیوار!!!!!!!!!!!
سلام، ما اجازه نمی دهیم "دلواپسان" آینده ما را تباه کنند.