درود
سابق بر این عادت نداشتم از حال و احوالم توی این وبلاگ بنویسم و همیشه مطالبم رو سعی میکرد ربطی ندم به حالم! یعنی از همه جا و همه چی مینوشتم جز خودم. از وقتی این وبلاگ رو زدم سعی کردم صداقت داشته باشم و بدون سانسور هرچی به ذهنم رسید بنویسم. منتهی انگار اشتباه کردم. شب با یکی دعوام میشه و اعصابم خورد میشه٬ صبح میام اینجا مینویسم٬ یک ساعت بعدش طرف میاد هرچی دلش خواست بهم میگه و دلخوره که چرا توی وبلاگ نوشتم! یا مثلا همین مطلب قبلی؛ خب اعصاب آدمو تر زده بهش رفته بعدش که من میام اینجا مینویسم٬ میاد و میگه چرا هر چرتی پرتی تو وبلاگت مینویسی! یا چرا از همه چی تو وبلاگت مینویسی!؟ خب من به چه زبونی به ملت بفهمونم که وبلاگ خودمه و هرچی دلم میخواد توش مینویسم. دلیلی نداره ناراحت بشید! تو با رفتار مسخره ات آدمو دلخور و ناراحت میکنی هیچی نیست٬من میام و اینجا با خواننده هام درد و دل میکنم اشتباهه؟!!
:.
تعادل
یکی به من بگه تعادل یعنی چی؟ وقتی یه نفر رو به عدم تعادل متهم میکنن به نظرتون چه رفتاری ازش دیدن؟ مثل اگه یه نفر رو یکنواخت دوست داشته باشی و هر از گاهی دوز دوست داشتنت بره بالا اسمش میشه عدم تعادل یا اینکه صبح یه نفر رو ماچ کنی و ظهر بزنی تو گوشش و عصر محلش نذاری و شب قربون صدقه اش بری میشه عدم تعادل!
:.
حوصله
یه نفر حوصله رو واسه من تعریف کنه! دقیقن این حوصله چی چیه که من حتی توی بدترین شرایط روحی و جسمیم واسه بقیه دارمش اما بقیه به من که میرسه گاهی ندارنش!؟؟ حوصله مدل های مختلف داره؟ مثلا آدم میتونه به نفر بگه حوصله ندارم اما واسه یکی دیگه حوصله داشته باشه؟ خب چرا آدمها درک نمیکنن که فرصت باهم بودنشون خیلی کوتاهه و مثل برق و باد میگذره و اگه از همین فرصت هایی هم که پیش روشون گذاشته بخاطر بی حوصله بودن٬باهم بودنشون رو کنار بذارن٬ممکنه خیلی زود٬ دیر بشه!!؟ آدمها وقتی باهم هستن حوصله هم رو ندارن و وقتی از هم دور میشن ادعا میکنن که دلتنگ هم شدن...
:.
وبلاگ شخصی
کسی میدونه وبلاگ شخصی یعنی چی؟ یعنی جایی که آدم اگه بخواد توش مطلب بنویسه باید بگرده ببینه مطلبش باعث میشه کی از دستش ناراحت میشه و کی خوشحال؟؟ یعنی جایی که باید خودتو سانسور کنی و ننویسی چون ممکنه مثلن رفاقتت آسیب ببینه؟!!
:.
رفاقت
هنوز دنبال تعریفشم. اون تعریفی که من از رفاقت دارم رو کسی نمیفهمه یا نمیخواد دنبالش باشه. آدمها انگار بدشون میاد کسی زیاد٬ خیلی زیاد دوستشون داشته باشه. رفاقت... زمونه... زندگی... بی خیال... اعصاب معصاب ندارم!!!
:.
اعصاب معصاب
یه چیزی تو مایه های همون حوصله است دیگه!! نیست؟ چیزیه که وقتی حرف منطقی میزنی بقیه ندارن! چیزیه که وقتی یه نفر با یه نفر دیگه دعواش میشه واسه تو نداره! چیزیه که کلن وقتی حوصله نباشه اینم نیست! البته توی آدمهایی خودخواه!
:.
زندگی
شما زندگی میکنید یا زندگی شما رو!!؟
:.
در پایان... من... اعصاب معصاب ندارم... حوصله ندارم... تو رفاقتم موندم... وبلاگ شخصیم٬ شخصی نیست... متعادل نیستم... زندگی هم نمیکنم٬پس زندگی داره... بیخال!!!
من که با همش موافق بودم.
به نظر منم زندگی داره مارو میکنه.
خب به نظرت باید چیکارش کرد؟
سلام
اولا که به مشتری هات بگم که این آتیش ها قسمتیش هم از یه جای دیگه هست و تمامش زیر سر من نیست.
من میگم وقتی میدونی همه دارن میخووند شخصی ترین موضوعات زندگیت رو ننویس. آسیبش رو بعدا میفهمی
حالا تو هی بگو تو وبلاگم صادق هستم...
این آخرین درد و دلت در این وبلاگ یعنی بازم اینجا مینویسی... درسته؟
بقیش رو فیس تو فیس باید بگم
چرا شما تا هرچی اینجا مینویسم فرتی ربطش میدی به خودت؟ همون خود اتهامی سابق هنوز توی وجودت هست! من اینجا نه اشاره ای کردم نه چیزی... بخدا فقط درد و دل نوشتم... همین... نمیتونم الکی بیام و بگم همه چی آرومه... من چقدر خوشبختم... البته هر وقت بوده نوشتم٬ننوشتم؟
چرا هر وقت دلیل خوشی و خوشحالیم رو اینجا شما عنوان کردم کار اشتباهی نکردم اما وقتی از ناراحتیم مینویسم و اسمی از شما نمیبرم اشتباه کردم؟؟!
:.
شاید دیگه وبلاگ ننویسم... آخه اون چیزهایی که دوست دارم رو نمیتونم بنویسم... یعنی نمیتونم اینجا درد و دل بکنم... احتمالن این آخرین مطلب وبلاگ نویسی من بود...
در ضمن...
شما چرا اول و آخر نوشته ات جووووووون ننوشتی؟؟؟ ها ؟ ها ؟ها ؟
جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون
من تازه میخواستم لینکت کنم.
لطفا بازم بنویس.
باشه؟
زندگی میگذره و تا بگذره هزارتا چرخ میخوره... باید ببینم چی میشه! فعلا که حس نوشتنم رو کور کردن...
ممنون
جووووووووووووووووووووون
تو غلط میکنی که این آخرین مطلبت باشه
جووووووووووووووووووووووون
سلام سلام



بیخیال فرزاد اینا توی همه ی رفاقتا پیش میاد!
خیلی خودتو اذیت نکن، وقتی عصبی هستی تصمیم نگیر!
احتمالا اونی هم که اینارو بهت گفته منظوری نداشته یا شاید واقعا نمی دونسته داره به حریم شخصیت وارد میشه!
جیگرتو +اندیش باش...
راستش ما زندگی رو می کنیم ولی تو این که ما انقلاب کردیم یا انقلاب مارو شک دارم!
اینو گفتم بخندی حالو هوات عوض بشه
دیشب به اوج مستی پرسیدمش خدا را
ما انقلاب کردیم؟ یا انقلاب ما را؟
گفتا ز اوج مستی غافل همی نشستی
محمود و پیروانش، کردند هر دو تا را...
پس من چرا این ادبیاتو نمی پسندم؟!
لابد جز عامه نیستم!
.
هر چی بنویسی حرف توشه!
کاریو که به نظرت درسته انجام بده
همین!!
خب شاید شما جز خواصی نه عوام!!
کار درست این نیست که ننویسی
اینه که از اون چیزایی که دوست داری بنویسی
متوجه شدم
سلام. در مورد زندگی باید بگم هر دو.
کافه چی!وبلاگت فقط برای خودته و به هیچ کسی ربطی نداره که میخوای توش چیکار کنی!
البته اگه دارای فراست و زیرکی باشی باید بتونی با نوعی کتمان بنویسی.آخه وبلاگ هم مثل شعر نوعی بیان کتمان است.(این سخن از رولان بارت!)
یه سیگار روشن کن ؛ قول میدم خوب شی.
سعی کن مثل رود باشی.هم درجریان باشی و ادامه پیدا کنی ؛ هم بیخیال از کنار همه این حرفا بگذری و به هرجا میخوای برسی!
بوس بوس!!
کتمان؟!!شاید بشه... یعنی شاید بتونم...
سلام اقا فرزاد ....
وبلاگ جالبی داری ... مخصوصا این بستنیه ...
سی دقیقس تو کف اون شکلات آب شده روشم ....
راستی دوست داشتی به منم سر بزن خوشحال میشم ...
من از روزگارم مینویسم ....
نوش جان!
به خیالم بازم خر شدی فرزاد ...
دیوونه ادم خودش خودشو برای دیگران معنی میکنه .. این تویی که هر چی هستی در نوشته هات میاری و بازم خودتی که خودتو خراب میکنی ... فرزاد خان مردی مثلا .. مرد باش و پای همه چیز وایسا ...
وبلاگ زدی درست پس تا تهش برو ..//
ی زرت وزرت نیا بگو اعصاب معصاب ندارم از نوشت مطالب بلندت خوبم معلومه داری از اون خوباشم داری ...چیه تا ازت تعریف میکنن پله های تشویق هزار تا هزرا تا میری بالا همچین که تقی به توقی میخوره از پله اول همچین میایی پایین که خورد خاکشیر میشی ... جنابعالی بشین تکلیف خودت رو برای خودت روشن کن وقتی خوب روشن کردی همه چیز تمومه ... .وقتی هنوز نمیدونی وبلاگ شخصی یعنی شخصی دیگه هی مثل خاله زنکا حرف زدن دیگه چیه ؟
اینم بگم این دنیایی که ما داریم هیچیش شخصی نیست و فقط یه کلاه شهری گذاشتن روش و سر همه شیره ..وگرنه خود ادم واسه خودش اختیار انچنای نداره این که یه وبلاگه ///تا این لنگ لا مصب یه کوچولو میچرخه میگن اخ چپ نزار یها این اخه ....دیگه گفتنی ها گفته شد و شنیدنی هاشم که تا به همین امروز و این ساعت من که نشنیدم ازت ولی خوب ان شالله خیر بوده ..یک کلام اگه فرزادی پس فرزاد باش و هی پشت اسم های دیگه پنهون نشو ...وس سلام ..
کم کم داره حرفهات امید بخش میشه !!!
اون شخصیتی که من از شما دیدم بعید بود اینقد زود جا بزنه!
شما کاری رو که دوست داری انجام بده!
این یعنی حداقل طلب ازادی!
ادم توی زندگی خیلی جاها کم میاره ولی نباید جا بزنه!
نمیخام حرفای بقیه رو بزنم ولی میخام بگم کم نیار!
اوصلا ما زندگی نمیکنیمُ زندگی میکنیم!
یعنی فقط به زنده بودن عادت کردیم!
جا نزدم که!!! ملت چرا برداشت اشتباه کردن؟؟ من گفتم دیگه خصوصی هامو اینجا نمی نویسم... درد و دل هامو... نه که کلن نمی نویسم...
بابا بیخیال...
چه کاره حرف بقیه داری؟به نوشته هات میخورد آدم خیلی شادی باشی و بیخیال. اما مث اینکه دقیقا برعکسی!!!!!!
برا خودت ""زندگی کن""
نه خیر... کاملن شادم...
salam farzadi.misi ke o0madi o0n kho0neye shepeshimo0n.ziad ker ker nakonid ke kar mishid
فارسی بنویس لطفن!!
خواهش میکنم...
سوالا سختی میپرسی.به وبلاگ نویسیت ادامه بده.هرکسی نوشته هات را خواست می یاد و میگه.هرکی هم نخواست به چیز سگ.البته ببخشیدا.ولی وقتی اینطوری دارید شکایت می کنید جگرم کباب میشه
آخی ... الهی...
باز رفتی تو کار کردن..زندگیو میگم..
زندگی نافرم ...
من نمیکنم... اون میکنه... زندگی رو میگم...
آدم؟؟؟؟؟؟؟؟
من که فک نمیکنم هیچ انسان واقعی ای رو زمین باشه
همه انسانیتو از دست دادن
همه یه جورایی هر چقدرم خوب باشن
باز لنگ میزنن
البت این قانونه طبیعته
نه میشه کاریش کرد و نه میشه به همش زد
همیشه همینه به اصطلاح آدمای اینجوری زیادن
فرزاد جان نباید به خاطر افرادی که شعورشون
قد نمیده به این چیزایی که خودتم توضیح دادی
خودتو ناراحت نکن
تو این مملکتی که ما داریم خوبی/مهرفت/تعادل/رفاقت و حتی زندگی هم جرم محسوب میشه
فک میکنم این خودش همه چیو توضیح میده
ضمنا" الان که میگی حسش نیست نه
ولی بعدا حتما دوباره برگرد و بنویس
حیفه ...
با حرفهات موافقم...
معرفت
تایپ=19
بیخیال بقیه...خب مگه نمی گی وبلاگ شخصیته؟؟؟


مثه مسواک.... هر کاری دوست داشته باشی باهاش می کنی دیگه...
اگه بخوای سانسور کنی بنویسی... من بهت سر نمی زنم ... این یه تهدید جدی بود...
(می دونم کـــ واست مهم نیست)
وبلاگ=مسواک ؟؟
فرزلد تو اصولا؛ کی اعصاب معصاب داری اونوقت مزاحم بشیم ؟! هوم !!
من الان دارم!! بیا
به قول سعدی:
من از اول به تو گفتم که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به، که ببندی و نپایی.
میدونی چیه؟ من یه بار این اشتباه رو کردم و آدرس وبلاگمو (اون وبلاگ رو اصلا ندیدین) به دختر خاله ام و کسی که خیلی دوستش داشتم دادمو نتیجه اش ...
یه کلام دوستانه: اگه میخوای تو بلاگت درد و دل کنی، آدرس بلاگتو حتی به صمیمی ترین دوستتم نده، تا راحت حرفاتو بنویسی و همیشه سایه اونارو رد نوشته هات نبینی.
مرسی پرستو جان
این شعرهایی که مینویسی دقیقن مثل اینکه من نیت کردم و شما فال گرفتی و درست دراومده... به اون حد دقیق و بهم حال میده... مرسی
عزیز من مگه اینجا وبلاگ خودت نیست؟؟ خوب تو هر چی دلت بخواد میتونی بنویسی، هر کی خوشش اومد میخونه هر کی هم نخواست می بنده!!
اصلا اینا به نظر من چیزایی نیست که بخوای در مورد به بقیه توضیح بدی!!
امیدوارم پست آخرت نباشه.
پست آخرم در زمینه ی درد و دل بود... نگفتم که کلن وبلاگ نمی نویسم!
با ادب!!!
خیلی خوشحال شدم که اومدی...
آ.خ.و.ن.د را درست بنویس.جماعت ایرانی دیگه همینه.کار به 30یاست نداره.کلا ما هروقت یه تکنولوژی می یاد بازار نهایت بی جنبه گیری را در می یاربم.مثه همین فیلم گرفتن.شخصیتهای 30یا30 را درست بنویس.
صلوات بفرست . جو بخوابه :))
از نظراتت همیشه خوشم میاد