در ادامه مبحث قبلی که در مورد فرهنگ و تمدن غنی مملکتمون بود!! یه قضیه ی واقعی رو به صورت داستانـک نوشتم؛ فرهنگ اصیل یا اصالت ِ فرهنگ ِ فحش خوری و فحش دهی! رو می تونید در ادامه ی مطلب بخونید.
فرهنگ ِ اصیل یا اصالت ِ فرهنگ ِ فحش خوری و فحش دهی!
زنی بود حدودن 50 ساله. عینکی بر چشم داشت و شالی سفید به سر داشت. کیفش را محکم در دست گرفته بود و با آقای محمدی، پسر ِ کتاب فروش ِ معروف شیراز مشغول جر وبحث بود. صدایشان واضح نبود؛ بخاطر همین جلوتر رفتم و کنار زن ایستادم تا ببینم اوضاع بر چه قرار است. آقای محمدی را می شناختم. یعنی بارها شده بود که مشغول صحبت کردن با مردم اورا دیده بود و هراز گاهی صحبت کردن با تلفنش را هم شنیده بود. بسیار مرد مودب و با فرهنگی نشان میداد. باید هم اینطوری می بود. کتاب فروشی ِ پدرش معروف ترین و قدیمی ترین کتاب فروشی شیراز بود. شاید قدمتش به بیش از 100 سال می رسید. زن رو به آقای محمدی کرده بود و می گفت:
-این کیف منه. باید پیش خودم باشه!
آقای محمدی در حالی که چند برگه فاکتور و خودکاری در دست داشت رو به زن کرد و گفت:
-نمیشه خواهر من! باید تحویلش بدید!
- یعنی چی که باید تحویلش بدم؟
- قانون اینجاست. توی کتاب فروشی با کیف نمیشه رفت!
- من کیفمو تحویل نمیدم. دلیلی نمی بینم که بخوام این کارو بکنم.
- خواهر من، دلیلش قانونه.
- قانون چی چیه! کجای این مملکت قانون داره که اینجا داشته باشه!
- هر جا قانون نداشته باشه اینجا قانون داره! اینجا یه مکان فرهنگیه!
- در هرحال من کیفمو نمی دم.
آقای محمدی که عصبانی شده بود بلند شد و خودکارش را روی میز پرت کرد و با صدای بلند گفت:
-می خواین کیفتونو تحویل بدین اگه نمیخواین بفرمایید بیرون!
زن هم صدایش را بلند تر کرد و گفت:
-درست حرف بزن آقا. حق نداری منو بیرون کنی!
-حق دارم یا ندارم به خودم مربوطه. بفرمایید بیرون و مزاحم نشید! بفرمایید.
- درست صحبت کن. شعور داشته باش آقا!
بقیه مردم که از شنیدن جر و بحث این دو نفر جمع شده بودند سعی در ساکت کردن دو طرف داشتند. یک مرد ِ مسن رو به زن کرد و گفت:
-خانوم محترم. اینجا یه مکان فرهنگیه. حرمت داره. لطفا صداتونو بیارید پایین.
زن که تاحالا روی صحبتش به آقای محمدی بود رو به آن مرد کرد و گفت:
-صدامو نمیارم پایین. این آقا فکر میکنه من دزدم. فکر میکنه میخوام کتابهای کتاب فروشیش رو بدزدم که میخواد کیفمو تحویل بدم!
آقای محمدی در جوابش گفت:
-این چه حرفیه خانوم. گفتم اینجا مکان فرهنگیه. قانون داره. یا قانون رو رعایت میکنید و کیفتونو تحویل میدید یا بفرمایید بیرون!
- نمیدم!
- بفرمایید بیرون!
زن درحالی که داشت از در بیرون می رفت بلند داد زد:
-شما اصلن مشکل دارید. شعور ندارید. همتون خر هستید!
با شنیدن حرفهای زن آقای محمدی از کوره در رفت و با صدایی بسیار بلند گفت:
-گمشو برو بیرون زنیکه ی بی شعور. بی شعور هفت جد وآبادته. خر خودتی و فک و فامیلت. احمق عوضی. بی شعور.
مرد ِ مسنی که کنارم ایستاده بود با تعجب به من نگاهی کرد و گفت:
-خوب شد اینجا یه مکان فرهنگی بود!
آن زن از مغازه بیرون رفته بود و مرد ِ مسن هم به سراغ کتاب ها رفته بود و آقای محمدی هم مشغول نوشتن فاکتور ها شده بود. و من ماندم و این همه فرهنگ اصیل در یک مکان فرهنگی!
از این اتفاقات کم نمیفته تازه کتابفروشی که مکان فرهنگی بود مثلا /البت توی ایران که از این مکان های فرهنگی زیااااااااااااااااد هست و مردممون هم که یک از یک فرهیخته تر هستن این چیزا عادیه تازه اینا با ادباش بودن بقیه که دیگه
........................
اگه در گیر بشن با هم ....وا مصیبتا حالا بیا و بشون بفهمون که ادم دوروبرتونه میخواید دعوا کنید حد اقل یکم رعایت کنید
راستی لینکت کردم
من که به کل قطع امید کردم از این ملت فرهیخته...
مرسی
سلام داداش مهربونم
عیدت مبارک
میبینی تروخدا چه بساطی سرمون درآوردن؟
بلاگ نو مبارک عزیزم. ایشالا چرخش برات بچرخه
ببخ یه کم دیر اومدم. اعصاب خورد بود یه کم.
شاد باشی داداشی. سال خیلی خیلی خوبی داشته باشی.
عیدت قشنگ مهربون
ولشون کن... به قول داریوش: گیرم که می زنید... گیرم که می برید... گیرم که می کشید... با رویش نا گزیر جوانه چه می کنید...
شاد باشی عزیز
سلام . . لطفا یه فنجون قهوه ی تلخ !
فقط همین !
با سیگار یا بی سیگار؟
واقعاً فحش دادن یه چیز روتین شده تو ایران
مردم دیگه تو حرف معمولیشونم از کلی فحش استفاده می کنن
هه!
میشه منم یه کاپوچینو سفارش بدم؟
توی همه چی ایرانی جماعت نوبره والا!!!
:.
اختیار داری عزیز جان... کل کافه متعلق به خودتونه
یه سری هم هستن که اول یه ؛ببخشید؛ یا ؛ معذرت می خوام؛ می گن بعد دهنو باز میکنن و یه چیزایی می گن که کبود می شی! بالاخره اولش طرف ادبو نشون داده دیگه!
آره دیدم... مثل علی دایی: خیلی ببخشیدا.... خیلی ببخشیدا... عذر میخوام آقای پروین سگ کی باشن که این طوری صحبت کنن!!! :)))
اقای کافه چی شما را لینک کرد
متشکرم...
شما را لینک کردم
بسی بسیار لطف کردید...
لطف چیه ؟ وظیفهس فرزاد خان :)
من به هیچکدوم حق نمیدم . نه کتابفروشه و نه خانمه !
اختیار داری عزیز... ممنونت هستم :)
من اون وسط وایساده بودم و مونده بودم یه موضوع به این ساده ای چرا باید این همه حاشیه و اتفاقات غیر فرهنگی به دنبال داشته باشه!
بازم سلام داداشی. اومدم بلاگ اسکای
ای ول... آدرس؟
خو الان اگه رو سی باشه دیگه فرت شد دیه.نه؟؟
نه وارد نیستم!
sims 3 .باحاله.از اون قبلیا خیلی بهتره.چن تا رده سنی داره برخلاف قبلیا.بعد شهرشم خیلی بزرگتره.کلی جاهای باحال داره.حالا دیه نمیدونم به سنتون بخوره یا نه
یعنی منظورم اینه به طبقه روشنفکری مثل من هم میخوره یا نه؟!!
حالا تو رو خدا یه کاریش بکن
چیو؟
آقا شرمندمون کردی!! الان زودی میرم لینکت میکنم!!
عزیزی... ممنون
چه میدونم والا روزی شونصد تا از این صحنه ها داریم میبینیم!!! ولی خوب این یکی یه خورده عجیب بود!!! تو کتابفروشی!!
جالبیش این بود که یارو هی پست سر هم تاکید میکرد که اینجا یه مکان فرهنگیه!!!!
روشن فکر بپا برقا نره!!! دو نقطه دی!
ببین یه فضاس یه دو تا چویس داری.میتونی وارد استوری مودش بشی و با آدمایی که قبلا ساخته شدن بازی کنی و یا خودت آدم بسازی.میشه جای یکی یه خونواده یا هر چن تا بخوای بسازی.ازینکه بگذریم یه چی تو مایه های tiny world قدیمی خودمونه.ینی سیمزتو بزرگ میکنی براش خونه انتخاب میکنی یا میسازی چه میدونم بش غذا میدی با سایرین آشنا میشه .میره سر کار.تو شهر میگرده.پارتنر پیدا میکنه باش دوس میشه حالا خر شد ازدواج میکنه و الی ماشاالله.
نه... مثل اینکه روشن فکریه!!
باید بخرم و بازی کنم...
مرسی
اینکه فوحشه خوب بود.تو تاکسی بعضی وقتا این راننده ها با هم دعواشون میشه...چه چیزایی که نمیگن...!!
فرهنگ نداریم آخه!!!!
قضیه ی خواستگاری رو می گم دیگه
:|
استاد به جه زبونی بگم من هادی نیستم بخدا نیستم
مثلا میخوای ثابت کنی خیلی باحالی یا فکر کردی اونقدر خرم که ...
عجب...
آخه آدم (آدم؟؟؟) ناحسابی... تو یه بار با اسم اسکول نظر میدی... یه بار با اسم dokhie2iut نظر میدی. میخوای کیو سر کار بذاری خره؟؟؟
آی پیت اینه: 188.136.142.7
با همین آی پی هم محل سکونت هم شماره اتصال به اینترنت و هم سیستمت و همه چی رو میشه فهمید. آخه چرا مثل بقیه آدمها مثل آدم رفتار نمی کنی؟؟!!!
راستی.
من قالبم رو توی بلاگ اسکای دوست ندارم!
چه باید کرد؟
آدرس وبلاگت رو اول بگو!!!
این توی کدوم کتاب فروشی بود؟
فرهنگ بالا هم برای ما ایرانی ها تبدیل به مشکل پیچیده ای شده ها!!!!!!نه؟؟؟
نوشتم که!!! مگه شیرازی هستی؟؟
اگه شیرازی هستی که باید بدونی کتاب فروشی محمدی کجاست!!
اینقدر بالاست که میتونیم خیلیش رو صادر کنیم!
گمشو الاغ !
من همچی آدمیم؟
کافر همه را به کیش خو...
بی جنبه!! جنبه شوخی داشته باش!! ناسلامتی ما یه عمری باهم نون و نمک این بلاگفا رو خوردیم هاااا!!!
اینم آدرس.
مغسی
من اون نیستم خره.جرا داغ میکنی؟
مگه مریضم با 2 تا اسم نظر بدم.عجب ادمی هستیا
به من چه.
فکر کردی خیلی باهوشی؟
هر دو نظر توی یه تایم زمانی و با یه آی پی وارد شدن!!! این چیو نشون میده؟؟؟ یه دلیل منطقی بیار برای این اتفاق!!
خوب من که برات پیام خصوصی دادم
:|
یعنی چی اینی که گذاشتی؟
...
اره شیرازیم
چرا می دونم یعنی الان فهمیدم
بله دیگه...
دیگه چی؟؟؟
اخه من زیاد از خونه بیرون نمیرم!
چیزی بخوام برام می خرن{کتاب و .............}
نوکر کلفت داری؟؟ :))
نه بی ادب منظورم داداش جانم بود.نمی ذاره دیگهههههههههههههه
متوجه می شی که!؟
البته نه اینکه تعصبی باشه ها